92/10/20
تعداد نظرات:0
12:52
شماره مطلب:139210201778
-A A +A

بانوان مدفون در سامرا

حکمیه خاتون عمه امام حسن عسگری و سوسن خاتون مادر امام حسن عسکری (ع) از بانوان شاخصی هستند که در سامرا مدفون شده اند.

بانوان سامرا

حکیمه خاتون

حکيمه افتخار درک و رؤيت چهار امام معصوم(عليهم السلام) را دارد. او از زنان شريف عصر خود به شمار مي آمد و ويژگي هاي ممتازي داشت که به برخي از آنها اشاره مي شود:
گذشت:  از صفات بارز حکيمه خاتون، گذشت و مهرباني بود. حتي با قاتل پدرش نيز با ملايمت رفتار مي کرد. ابونصر همداني نقل مي کند، حکيمه دختر امام جواد و عمه امام حسن عسکري(عليهما السلام) براي من نقل کرد که: پس از شهادت پدرم محمد بن علي، نزد همسر او، امّ الفضل، دختر مأمون رفتم و به او تسليت گفتم. او بسيار ناراحت بود و آه و ناله سرمي داد تا جايي که نزديک بود از شدّت گريه و ناله خويش را هلاک و نابود کند. امّا من او را به آرامش دعوت کردم تا اندکي تسکين يابد و تلخي قتل پدرم براي او تخفيف پيدا کند. در آن حال، وي شروع کرد به بيان بزرگواري ها و فضايل اخلاقي پدرم؛ اخلاص، کرامت، شرافت و عزّتي که خداوند به آن عطا کرده بود.»


معلمِ مادر امام

از ويژگي هاي ديگر او اين است که توفيق يافت به نرگس خاتون مادر امام زمان(عليه السلام) ، احکام اسلامي را بياموزد. پس از اينکه حضرت نرگس، به امر خداوند از روم به منزل امام هادي(عليه السلام) منتقل شد؛ حضرت، کافور را فرستاد تا حکيمه را نزد ايشان بياورد. پس از مدتي حکيمه حاضر شد و نرگس را در آغوش گرفت. امام در حالي که به نرگس اشاره مي کرد به او فرمود: «اي دختر رسول خدا او را به خانه ببر و واجبات و سنتها را به او بياموز که او زن حسن عسکري و مادر صاحب الأمر است.»


قابله امام

از ويژگي هاي منحصر به فرد او، قابلگي حضرت امام زمان(عليه السلام) است. حکيمه تنها زني بود که در شب نيمه شعبان در کنار بستر حضرت نرگس حضور داشت. وي اين واقعه را اين گونه نقل مي کند:
«شب نيمه شعبان به منزل امام حسن عسکري(عليه السلام) رفتم، پاسي از شب گذشته بود و من قصد داشتم به منزلم برگردم. امام رو به من کرد و گفت: خداوند در اين شب حجت را ظاهر خواهد کرد. گفتم از کداميک؟ فرمود: از نرجس. من که بسيار متعجب شدم، گفتم جانم فدايت، به خدا قسم اثري از حمل، در او نديدم. امام فرمود: همان که گفتم... و در اين شب امام زمان چشم به جهان گشود.»


محدثه

حکيمه خاتون که هم عصر سه امام بوده، به عنوان راوي ومحدثه نيز شناخته مي شود. محمد بن عبدالله المطهري، ابونصر همداني و محمد بن قاسم از او روايت نقل مي کنند.
به عنوان نمونه، يکي از روايات او را نقل مي کنيم. محمد بن قاسم و گروهي از علويان به حضور حکيمه رسيده و خواستند از وجود حضرت ولي عصر(عليه السلام) از او سؤال کنند. تا چشم حکيمه به آنها افتاد، فرمود: آمده ايد از ميلاد حجت بن الحسن سؤال کنيد؛ آن حضرت ديشب نزد من بود و آمدن شما را به من خبر داد. حکيمه سپس جريان تولد امام زمان را براي آنها بازگو کرد.
حضرت حکيمه خاتون پس از وفات امام حسن عسکري(عليه السلام) از جانب امام زمان(عليه السلام)منصب سفارت داشته و عرايض مردم را به آن حضرت و توقيعات شريفه اي که از آن ناحيه مقدس صادر مي شد به مردم مي رساند.
حکيمه در سال 274 هـ.ق. در سامرا ديده از جهان فروبست. او را در حرم مطهر عسکريين و پايين پاي آن دو امام همام، به خاک سپردند.

حضرت سوسن خاتون

سوسن امّ ولد و از اهالي نوبه* بود، دست تقدير او را به مدينه و خانه امام هادي(عليه السلام)رساند و پس از مدتي امام حسن عسکري(عليه السلام) از او متولد شد.
وي از زنان عارف و فاضل عصر خود و به نام هاي «سليل»، «حديثه»، «حربيه» معروف و مشهور بود. امام هادي(عليه السلام) او را ستوده و درباره او مي فرمايد: «سلولٌ مسلولةٌ من الآفات و الأنجاس».
«سلول (يکي از القاب سوسن) از بدي ها و نجاسات پاک است.»
سوسن به قدري با فضيلت بود که وقتي امام حسن عسکري(عليه السلام) به شهادت رسيد به عنوان پناهگاه شيعيان به شمار مي آمد. احمد بن ابراهيم مي گويد: از حکيمه دختر امام جواد(عليه السلام) پرسيدم در اين دوران اضطراب و نگراني شيعه(دوران غيبت حضرت ولي عصر)، شيعيان به چه کسي مراجعه کنند؟ فرمود: «إلي الجدة امّ أبي محمد».
در سال 259هـ.ق. امام حسن عسکري(عليه السلام) سوسن و امام زمان را به سفر حج فرستاد و قبل از حرکت، اسم اعظم، سلاح و... را به حضرت مهدي واگذار کرد. سوسن و نوه گرامي اش، به سفر مکه مشرف و سپس به مدينه رفتند. در آنجا با خبر شد که فرزند دلبندش به شهادت رسيده است، لذا با عجله به طرف سامرا حرکت کرد. هنگامي که به سامرا رسيد، اطلاع يافت جعفر کذّاب ادعاي ارث و وصايت حضرت امام حسن را دارد و خود را وصيّ و وارث امام معرفي مي کند. سوسن نزد جعفر کذاب رفته، فرمود: وصيّ امام حسن من هستم. جعفر نپذيرفت. وي براي اثبات مدعاي خود، نزد «ابوالشّوارب» قاضي سامرا رفت و وصايت خود را به اثبات رساند.
سوسن وصيت نمود: هرگاه از دنيا رفتم مرا در کنار قبر شوهرم امام هادي و فرزندم امام حسن عسکري(عليهما السلام) دفن کنيد. هنگامي که از دنيا رفت، خواستند به وصيتش عمل کنند، جعفر کذاب به بهانه اينکه وارث برادر و مالک منزل حضرت است، از دفن کردن سوسن خودداري کرد، در اين لحظه به امر پروردگار حضرت مهدي(عليه السلام)ظاهر شد و خطاب به عموي ناخلفش فرمود: اي جعفر، اين خانه، خانه تو است يا خانه من؟! و از نظرها غايب گرديد. جعفر که به شدت تحت تأثير قرار گرفته بود، خود را کنار کشيد و به اين ترتيب سوسن در کنار شوهر و فرزند معصومش به خاک سپرده شد.

----------------
* . نوبه، نام سرزمين وسيعي در جنوب مصر؛ رسول گرامي اسلام اهالي آن ديار را ستوده و درباره آنها مي فرمايد: «من لم يکن له أخ فليتخذ اخاً من النوبة»؛ «هر کس برادري ندارد شخصي از اهالي نوبه را به برادري بگيرد.»

افزودن نظر جدید

انتشار دیدگاه به معنای تایید آن نیست . نظرات توهین آمیز منتشر نمی شود .
کد امنیتی
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.